جدیدترین اخبار باکس آفیس-اخبار سینما هالیوود

جهت اطلاع از زمان پخش و میزان فروش فیلم های هالیوود و همچنین جدیدترین اخبار باکس آفیس و اخبار سینما هالیوود را با ما ببینید

جدیدترین اخبار باکس آفیس-اخبار سینما هالیوود

جهت اطلاع از زمان پخش و میزان فروش فیلم های هالیوود و همچنین جدیدترین اخبار باکس آفیس و اخبار سینما هالیوود را با ما ببینید

نقد و بررسی فیلم Dawn of the Planet of the Apes

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-1وقتی در آخر قسمت قبلی بازسازی جدید «سیاره‌ی میمون‌ها» یعنی «ظهور سیاره‌ی میمون‌ها» محصول ۲۰۱۱ دنیای میمون ها یعنی همان زمین را ترک کردیم، روابط میان انسان ها و خویشاوندان میمونی ما بیش از آن صدمه دیده بود که بشود تصور ترمیم آن را کرد. طی سالهایی که از پی آمده اند این روابط تنها رو به وخامت بیشتری گذاشته اند. بیشتر انسان ها به وسیله ی یک بیماری بدخیم که تنها ۱ نفر از هر ۵۰۰ نفر از نژاد ما در برابر آن مصون است، از صحنه ی روزگار پاک شده اند. زندگی دسته های بازماندگان به تار مویی بسته است و منابع آنها همگی رو به اتمام هستند.

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-7میمون ها از طرف دیگر زندگی نسبتاً خوبی دارند. آنها که فرمانروایی دنیای وحش را برعهده دارند مشغول به وجود آوردن زبانی پیچیده از طریق نشانه ها و کلام هستند. خیلی هایشان انگلیسی ابتدایی را می فهمند. اعضای اولیه ی جامعه به اینجا رسیده اند. آنها از زمان آن الگوهای نشان داده شده در فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه‌ی فضایی» که استخوان در هوا پرتاب می کردند بسیار پیشرفت کرده اند. آنها به شیوه ای فصیح و شاید دارای غرش های بسیار، درباره ی جایگاه خود در نظام جهان جدید بحث می کنند و این مسئله می تواند به اعضای مجلس اعیان بریتانیا اندک چیزهایی بیاموزد.

تنها عاملی که مانع این می شود که آنها کنترل کل جهان را به دست بگیرند توانایی مصرانه ی نوع بشر برای مقاومت در برابر منقرض شدن به هر وسیله ی لازمه ی ممکن است که آنطور که در اینجا مطرح شده به معنی آماده شدن برای جنگیدن است. در حالیکه فیلم قبلی متصور هشیاری رو به رشد میمون ها برای شورش بود، فیلم حاضر ما را به جنگ گوریل ها بر علیه مبارزین چریکی وارد می کند، نوعی نزاع که برنده ی مشخصی ندارد و در آن هرگز مجبور نیستیم طرف یکی از گروه ها را بگیریم.

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-4ما در میانه ی طرفین جای خود را انتخاب می کنیم. در جبهه ی میمون ها، رهبر آنها سزار (اندی سرکیس) نامگذاری به شدت مناسبی دارد و متوجه می شود رقیب ترشرو و بدنام شده ای به نام کوبا (توبی کبل) در تلاش های او برای برقراری حاکمیت با ثبات اختلال ایجاد می کند و می خواهد برای همیشه از شر قوم و خویش های بدوی و مورد تنفر خود خلاص شود. در میان انسان ها بحران بر سر سوخت باعث می شود معمار سابق مالکوم (جیسون کلارک) وارد قلمرو میمون ها خارج از سن فرانسیسکو بشود که آنجا یک سد تولید برق به وسیله ی آب وجود دارد که احیا شده و آخرین امید جامعه ی او برای تولید مجدد برق است. آتش بس هشیارانه ای برقرار می شود، به این شرط که او و همراهانش اسلحه های خود را تحویل بدهند و آنها هم با میل خود اینکار را می کنند. اما در جایی که این سلاح ها از آن آمده اند، سلاح های بسیار بیشتری وجود دارد، در سنگرگاه مرکز شهر که رهبر جنبش مقاومت دریفوس (گری اولدمن) فرماندهی را بر عهده دارد.

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-2صلح به دفعات متعدد تنها به حرکت کوچک انگشت کشیدن ماشه بستگی دارد. فیلم مؤکداً اثری است که پیامی درباره ی قانون کنترل اسلحه در خود دارد. یک صحنه ی امیدوار کننده میان پسر مالکوم (کودی اسمیت مکفی) و موریس، اورانگوتان بورنئویی فیلم قبی وجود دارد که آنها یک روز صبح با همدیگر یک رمان تصویری را ورق می زنند. اما خوش بینی و روابط خوب میان دو نژاد در این لحظه با برشی به صحنه ی آزمایش اسلحه ها در شهر، که در نسخه ی سه بعدی مستقیماً به سمت چشم ما نشانه می رود انگار به شکلی بدشگون شلیک شده است، از ذهن پاک می شود. این یکی از ظریف ترین لحظات فیلم نیست اما منظور خود را می رساند. کمتر ممکن است به جای جمله ی “دستهای مرده ی سرد” از «چارلتون هستون» یاد جمله ی “پنجه هات رو از روی من بردار” از او بیفتید.

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-3از نقطه نظر طراحی و جلوه های ویژه فیلم با تکیه بر آنچه در فیلم قبلی به دست آمد، ساختاری فوق العاده پیدا کرده است. طراحی صحنه ی اردوگاه میمون ها و دژ انسان ها هر دو به شکلی خیره کننده باورپذیر هستند. نشانه های جغرافیایی مرکز شهر متروکه ی سن فرانسیسکو که از خزه پوشیده شده اند، این محیط را به جنگل شهری فیلم «من افسانه هستم» محصول ۲۰۰۷ شبیه می کنند که نمونه مشابه درجه بالایی است. وقتی همه چیز در هم می شکند و آشفته می شود، کارگردان فیلم «مت ریوز» (سازنده ی «کلاورفیلد» و «بگذار وارد شوم/Let Me In») و گروه اش فضا را تیره، جهنم وار و به هم ریخته نشان می دهد. یک پانوراما (نمای ۳۶۰ درجه) نمایشی فوق العاده از خشونت های موقع شب وجود دارد که در آن کوبا کنترل یک برجک تانک در حال چرخش را به دست می آورد و دوربین آن را در چند چرخش ۳۶۰ درجه دنبال می کند و همه نوع صدا و آشوبی را در خود ثبت می کند.

Dawn-of-the-Planet-of-the-Apes-6در سراسر فیلم اثر صبوری و هشیاری دیده می شود، همینطور مشغولیت به ایده هایی درباره ی دیپلماسی، بازداری از راه ارعاب و تهدید، قانون و رهبری. گرچه فیلم گاهی در مرز نمایش حماقت میمون های عصبانی پیش می رود، اما در کلیت خود به شیوه ای تأثیرگذار غیر ابلهانه است. جلوه های هنرمندانه به کنار، حتی یکبار هم به نظر نمی رسد که ریوز صحنه ای را تنها به خاطر اینکه نشان بدهد جلوه های ویژه چه خوب انجام شده اند، طراحی کرده باشد. این نقص معمولی است که حتی در لذت بخش ترین فیلم های رقیب همین تابستان هم دیده می شود.

جلوه های ویژه ی فیلم مجدداً در گروه وتای «پیتر جکسون» تحت نظارت «جو لتری» و «دن لمون» صورت گرفته است و خصوصیت فوق العاده ی موشن کپچر بی نظیر فیلم برای بافت احساسی فیلم هم به شدت ضروری و مهم است. این جلوه ها برای شخصیت ها چیزی بیش از یک منظره ی تماشایی فراهم می کنند و از طرف دیگر این شخصیت ها هستند که کاری می کنند تماشای این جلوه ها ارزش کنونی را داشته باشد. مشخص می شود که ریوز با کارآیی روز افزونش دقیقاً همان کسی بود که باید تولید این مجموعه را بر عهده می گرفت، و این تنها به دلیل اینکه فیلم ها کاملاً آراسته و پیراسته هستند، نیست. ما به دنبال آلودگی و تیرگی و ناامیدی هستیم.

نقد و بررسی فیلم (۲۰۱۴) Dracula Untold

dracula-untold-1حضور یک دراکولای مهربان‌تر، جنتلمن‌تر، مصمم‌تر و خوش‌هیکل‌تر شاید علت نه‌چندان قابل‌قبول فروش بالای فیلم «ناگفته‌ دراکولا/Dracula Untold» باشد، فیلمی که بر اساس کتاب پرفروش و معروف «برام استوکر» است و قهرمانش، همان قهرمانیست که استوکر آفرید، همان قهرمانی که مورد اعتراض واقع نشد.مشخصاََ، یونیورسال پیکچرز به دنبال احیای این قهرمان ۸۳ ساله اما سودآور بوده است، اما این کوشش مخاطبان را کمی می‌هراساند، و بیش از حد بر روی کاریزماتیک بودن ستاره‌ی ولزی‌اش «لوک ایوِنز» (با سابقه‌ی حضور در فیلم‌هایی چون «هابیت/Hobbit» و «سریع و خشمگین ۶/Fast & Furious 6»دعای زبان بند) اتکا کرده، کسی که به نظر می‌آید چندان با رغبت در این اثر حضور نیافته است.مشخصاََ طرفداران این ژانر هم از درجه سنی پایین فیلم خشمگین‌ اند، زیرا می‌دانند صحنه‌های خشن در فیلم، از جهات مختلف آب رفته و بچه‌گانه شده است. ماجرا در قرن ۱۵ میلادی و در شهر ترانسیلوانیا رقم می‌خورد، جایی که شاهزاده ولاد (با بازی ایوِنز) قلمرو‌اش در والاکیا [شهری در رومانی] را با خیرخواهی و نیکوکاری اداره می‌کند، و ظاهراََ از به‌سختی و عذاب انداختن مردم به‌خاطر علاقه‌اش به زندگی خوش دوری می‌کند.او با همسر زیبایش میرِنا (با بازی «سارا گَدون») و پسر خوش‌چهره‌اش اینگِرَس (با بازی «آرت پارکینسون»، که به‌خاطر نقشش در سریال «بازی تاج و تخت/Game Of Thrones» با این نقش آشنایی دارد) زندگی خوبی دارد.

dracula-untold-2متاسفانه، ولاد زمانی که شاه شیطان‌صفت عثمانی با نام سلطان مِهمِد (با بازی زیر پوستی و خوب «دامینیک کوپر») از او می‌خواهد هزار تن از پسران قلمرواش به همراه پسر خودش را به کشور او برای خدمت اجباری در سپاه او اعزام کند، وارد جنگ با سلطان مِهمِد می‌شود.از آن جایی که او از برتری مقابل ترک‌ها ناامید است، به سمت کوهستان «براکن توث» می‌رود -برای جذب مخاطب، نام این کوهستان همانند نام یکی از استدیوهای یونیورسال انتخاب شده است-، جایی که اتفاقاََ به یک خون‌آشام عجیب و غریب (با بازی «چارلز دِنس»، که پس از عدم توافق مالی استدیو با هنرپیشه‌های معروف انگلیسی برای این نقش انتخاب شده است) برمی‌خورد، و او سریعاََ ولاد را آموزش می‌دهد.آن خون‌آشام به ولاد قدرت‌های فرابشری می‌دهد، ولاد برای فرار از این موضوع، یک راه چاره می‌یابد، اگر او بتواند تا سه روز از مردمش در برابر نوشیده شدن خونشان توسط آن خون آشام حفاظت کند، می‌تواند به همان حالت انسانی‌اش بازگردد.آسان نیست که پس از وقفه‌ای کوچک در جنگیدن، و در حالی که با اشتیاق منتظر بازگشت به آغوش گرم خانواده است، ناگهان خونش مسموم می‌شود، برای ولاد چنین رخ می‌دهد اما او به سرعت خودش را می‌بخشد، و با لحنی محترمانه می‌گوید:”من به هوا نیاز دارم… متاسفم.”

dracula-untold-3مدت زیادی از مدت زمان فیلم با صحنه‌های «سی جی آی/CGI» زیاد از حد تلف می‌شود، حدود ۳۰۰ سکانس نبرد در فیلم با همین شیوه وجود دارد که در آن‌ها ولاد از هم‌رزمان جدیدی بهره می‌جوید مثل هزار خفاش که به قلع و قمع کردن دشمنان کمک می‌کنند.در کنار این‌ها، او خودش را درگیر مشکلاتی می‌بیند که گریبان‌گیر خون‌آشام‌ها می‌شود، همچون حساسیت به نقره و واکنش آزاردهنده نسبت به نور خورشید.مورد اول در یک نبرد حساس توسط سلطان مِهمِد مور سواستفاده قرار می‌گیرد، و او از هزاران سکه‌ از جنس نقره برای متوقف کردن خون‌آشام‌ها استفاده می‌کند.

dracula-untold-4کارگردان فیلم «گری شور» در اولین تجربه‌اش، از خود کمی استعداد برای سکانس‌های اکشن نشان داده است، و در آن راه از روش‌های مختلفی استفاده کرده مثلاََ دیدگاه ولاد در رابطه با جنگ که در صحنه‌های مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرند والبته به هرچه بدتر شدن فیلم کمک می‌کند.فیلمنامه‌ی آشفته‌ی «مت سِزاما» و «بورک شارپلس» نیز از نظر تجدیدنظرکردن قهرمانش در رفتارش، توجه زیادی به فیلم «خبیث» داشته که البته به نظر نمی‌رسد قهرمان این داستان حماسی همچون کابوسی ترسناک برای کودکان آن دوران بوده باشد.یک پس درآمد از داستان هم در زمان حال روایت می‌شود، جایی که ولاد با بدلی از همسرش در لباس‌هایی امروزی مواجه می‌شود، که این موقعیت را برای ساخت یک دنباله برای فیلم با نامی همچون “بگذارید بازی‌ آغاز شود” هموار می‌کند، امری که برای استدیو مطبوع است.البته بیشتر نیاز است تا مثل فیلم «من، فرانکنشتاین/I, Frankenstein» که اخیراََ اکران شد و به‌شدت هم به اثری منفور تبدیل شد، این فیلم هم بیشتر مورد ارزیابی قرار گیرد.

نقد و بررسی فیلم (۲۰۱۴) John Wick

_1JW7056.NEF«جان ویک / John Wick» گونه ای از اکشن هیجان آور است که به ندرت این روزها می‌توان روی پرده سینماها دید. نسل این ژانر پرطرفدار، که در دوران اوجش افرادی چون استالونه و شوارزنگر طلایه‌دارانش بودند، در طول دو دهه گذشته رو به انقراض رفته است. هر از گاهی، فیلمی مانند «یورش/ The Raid» (یا دنباله بزرگ‌تر و بهترش «یورش ۲/The Raid 2») برای راضی کردن طرفدارانی، که عاشق خشونت از درجه R هستند، ساخته می‌شود ولی گرایش در حال افزایش مردم به اکشن PG-13 و ظهور تصورسازی کامپیوتری منجر به منسوخ شدن مکتب قدیمی خشونت سینمایی شده‌اند. بعد، ناگهان برای روشن کردن مجدد شعله این گونه فیلم‌ها سر و کله کیانو ریوزی پیدا می‌شود که حضورش در این ژانر بعید است. این فیلم می‌تواند برای آن‌هایی، که برای دیدن یک اکشن بی قید و بند له له می‌زنند، بهترین فیلم فصل پاییز باشد.

_JW14772.NEFصحبت چندانی درباره فیلمنامه نمی‌توان کرد، اما این را می‌توان گفت که ماجرای فیلم حول یک داستان انتقامگیری می‌چرخد. فیلم‌هایی از این دست روایت چندان عمیقی ندارند، بلکه بیشتر روی هدایت قهرمان فیلم از میان مجموعه ای از آدم‌های بد بسیار قدرتمند تا رویارویی رخ به رخ او با رئیس بزرگ تمرکز می‌کنند. به نوعی این فیلم را می‌توان نوعی بازی کامپیوتری خواند. بنابراین جای تعجب ندارد اگر بگوییم که «جان ویک» خویشاوند تجاری بازی کامپیوتری «روز تسویه حساب ۲/Payday 2» است. هنگام صحبت درباره «جان ویک» می‌توان به فیلمهای سینمایی زیادی از این دست، که قبلاً ساخته شده‌اند، اشاره کرد اما بیشتر از همه نسخه «تقاص / Payback» با بازی مل گیبسون را به یادم می‌آورد. ریوز در نقش شخصیت همنام فیلم ظاهر می‌شود. آدمکش سابقی، که وقتی ماشینش و سگش توسط جوجه خلافکاری به نام آیوسف تاراسوف (با بازی الفی آلن) ربوده و کشته می‌شوند، از بازنشستگی در می‌آید. آیوسف پسر رئیس قبلی ویک، ویگو تاراسوف (با بازی میکل نیکویست) است. مسیر منتهی به این پدر و پسر، ویک را وادار به رویارویی با گروهی از اوباش متشکل از دوستان، همکاران و دشمنان قدیمی می‌کند که نقش برخی از آن‌ها را بازیگرانی مانند ویلم دافو، آدرین پالیکی، جان لگوییزامو و یان مک شین ایفا می‌کنند.

_JW13579.NEFمهم‌ترین نقطه قوت «جان ویک»، حرکت بی وقفه‌اش است. فیلم زمان خفته زیادی ندارد. تنفس‌هایی هر چند وقت یک بار در فیلم دیده می‌شوند مثلاً چند صحنه جالب که در هتلی رخ می‌دهند که در آن مهمانان اجازه ندارند درباره کار صحبت کنند. (معلوم می‌شود که نقض این قانون عواقب وخیمی به همراه دارد). با این حال، «جان ویک» عمدتاً می‌داند که چی هست و بابت این موضوع اصلاً هم شرمنده نیست. «جان ویک» اکشنی پرشور است که اصلاً وانمود نمی‌کند که می‌خواهد چیز دیگری باشد. در فیلم شاهد گفتگوی کوتاهی درباره کارما و خداوند هستیم که البته نه عمیق و نه طولانی است.

به جهات فراوانی، ریوز انتخاب بی عیب و نقضی برای این نقش است. ویک را می‌بینیم که در ماتم از دست دادن همسرش نشسته است. بنابراین وقتی سراغ کارش می‌رود عواطفش سرخورده و البته سر جای خود هستند. ریوز قبلاً هرگز در چنین نقشی بازی نکرده بود؛ حضور او روی پرده همواره قدرتمندترین دارایی وی بوده و اینجا نیز این ادعا درست از آب در آمده است.

_1JW3701.NEFویک بیشتر شبیه قدرت طبیعت است تا یک شخصیت کاملاً تحقق یافته. ریوز آن قدر سابقه دارد که بیننده را با خود همداستان کند، اما مانند «برابرسازِ / The Equalizer» دنزل واشنگتن گذشته‌اش تار است. بازیگران مکمل به خوبی انتخاب شده‌اند، میکل نیکویست نقش تبهکاری که هنگام عصبانیت کف از دهانش بیرون می‌ریزد را خوب بازی کرده و آدرین پالیکی به شخصیت بیوه ای که، شوهرش را کشته است، کمی چاشنی جذابیت س*ک*سی افزوده است.

اعتراض دیگرم (که البته اعتراض بزرگی نیست) به نمایش «جان ویک»، فلاش فورواردی است که در ابتدای فیلم شاهد آن هستیم؛ این نه تنها چیزی به پیشرفت روایی فیلم اضافه نمی‌کند، بلکه اطلاعات زیادی درباره چگونگی اتمام فیلم به بیننده می‌گوید. با جلو رفتن داستان فیلم این فلش فوروارد همیشه در ذهنمان باقی می‌ماند؛ این اقدام کارگردان باعث انحراف غیرضروری فیلم می‌شود.

_1JW4325.NEFفیلم توسط دو بدلکار/تنظیم کننده سابق به نام‌های دیوید لیچ و چاد استاهلسکی کارگردانی شده است (طبق قوانین صنف کارگردانان آمریکا، تنها استاهلسکی باید عنوان کارگردان را داشته باشد). آن‌ها درک خوبی از نحوه فیلم‌برداری از یک نبرد دارند و هرگز به درد کات‌های خیلی سریع که صحنه اکشن را به کاغذ رنگی‌های بصری تنزل می‌دهند، گرفتار نمی‌شوند. شلیک‌ها در «جان ویک» کوتاه و وحشیانه هستند و چند نبرد تن به تن تا ابد ادامه نمی‌یابند. یک تعقیب و گریز با ماشین وجود دارد که البته کوتاه و شیرین است. لیچ و استاهلسکی را شاید نتوان در فهرست کوتاه کارگردان‌های نامزد ساخت اقتباس بعدی از داستان‌های جین آستن گنجاند، اما وقتی صحبت فیلم‌های اکشن در میان باشد این دو کارشان را خوب بلدند.

نقد و بررسی فیلم (۲۰۱۴) Hercules

Hercules-2این روزها به نظر می رسد تقریباً همه چیز بر اساس یک کمیک بوک ساخته شده باشد و درونمایه ی سینمایی حاصله همیشه ارزش تلاشی که برای اقتباس آن به کار برده شده را ندارد. قطعاً «هرکولس» یک شکست پرهزینه و عظیم است، اثری که عناصر مشغول کننده ی بصری زیادی دارد اما از نظر احساسی فلج است. فیلم در حالیکه از برانگیختن ذره ای توجه و علاقه ی فردی عاجز می ماند تماشاگر را با جلوه های ویژه ی کامپیوتری بی پایان خود خسته می کند. کارگردان فیلم «برت رتنر» همیشه به بکار بستن جلوه های بصری شناخته شده بوده اما حتی برای او هم این فیلم نشان دهنده ی گامی اشتباه است زیرا عامل حیرت برانگیز و هیجان آور در آن به نوعی خنثی و الکن از کار درآمده است.

Hercules-6اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم باید بگوئیم «هرکولس» از طرح اولیه ی جذابی برخوردار است گرچه از این جذابیت استفاده ی چندانی نشده است. در این جهان ممکن است خدایانی وجود داشته باشند یا نباشند – تا اینجای مسئله مبهم است و هیچ یک از خدایان شخصاً حضور پیدا نمی کنند – اما هرکولس (با نقش آفرینی «دواین جانسون» در بهترین حالت تشابه بدنی به «آرنولد شوارتزنگر») پسر زئوس نیست. در واقع او یک یتیم است. شهرت او به عنوان یک نیمه خدا طی سال ها کسب شده است و به او اجازه می دهد به عنوان یک مزدور که جایگاه و اعتبار خود را معامله می کند، ثروتی به هم بزند. بله این فرضیه می توانست به داستانی جذاب منتج شود اما این در صورتی بود که فیلم ساخته ی «ریدلی اسکات» باشد نه شخصی مثل «برت رتنر». به جای آن در نهایت با این روبرو می شویم که هرکولس و گروه پنج نفره ی دلشادش (چهار مرد و یک زن) موافقت می کنند تا به لرد کوتیس تراسی (جان هرت) کمک کنند تا در یک جنگ داخلی علیه شورشیانی که به سحر و جادو معروفند، بجنگند. هرکولس برای همکاری خود مبلغ دستمزی بالا تعیین می کند، با دختر کوتیس ارجنیا (ربکا فرگوسن) نظر بازی می کند ، در یک مجموعه تمرینات شرکت می کند و در نهایت راهی جنگ می شود. این جنگ شامل دو نبرد عظیم می شود. بعد از نبرد دوم فیلم متوجه می شود که رگه های داستانی زیادی هستند که به سرانجام نرسیده اند پس نتیجه ی آنها را به شکل یک خط داستانی مغشوش نیم ساعته کنار هم می چیند که در مرز میان کمی ابلهانه بودن تا کاملاً سبک سرانه بودن در رفت و برگشت است. به هرحال از آنجا که ما قرار نیست زیاد نگران سیر منطقی وقایع باشیم، می توانیم به صندلی مان تکیه دهیم و از چند صحنه ی جنگی دیگر هم لذت ببریم.

Hercules-1بخش داستانی مربوط به شخصیت هرکولس، البته تا جایی که بتواند ادعای داشتن چنین بخشی را بکند، او را از نقش یک مزدور سنگدل که تنها به پول اهمیت می دهد به قهرمانی پایبند به اصول تبدیل می کند. صحنه هایی که در آنها هرکولس با هیولاها – هیدراس، سربروس و بقیه – می جنگد به شکلی کلاهبرداری هستند. آنها هیچ یک از تصاویری را که از افسانه هایی که درباره ی انسان یا خیالات او نقل شده است را به نمایش نمی گذارند. نزدیک ترین وضعیت او برای جنگیدن با یک موجود وحشی زمانی است که با سه گرگ مبارزه می کند. در کلیت خود این فیلم بیشتر شبیه به ترکیبی از فیلم های «Conan the Barbarian» و «۳۰۰» شبیه است (البته به خوبی هیچ کدام از آنها نیست) تا اینکه شباهتی به فیلمی مانند «نبرد تایتان ها» داشته باشد.

Hercules-4گرچه از نظر دلایل تجاری مشخص است که چرا «هرکولس» به دنبال رده بندی PG-13 بوده است، در سراسر صحنه ها دیده می شود که فیلمی با رده بندی R درون آن وجود دارد که به شدت میل دارد خود را نشان دهد. هر دو فیلم «Conan the Barbarian» و «۳۰۰» به دلیل نمایش روابط جنسی و خشونت در رده ی R قرار داشتند اما لزوم قرار گرفتن در دسته ی PG-13 باعث شده تا «هرکولس» هردوی این فاکتور ها را در کمترین شکل ممکن به نمایش بگذارد. من نمی توانم مدعی شوم که اگر این فیلم پر از صحنه های خونین و اندام های برهنه بود لزوماً اثر بهتری می شد اما احتمالاً سرگرم کننده تر از آب درمی آمد. «هرکولس» فیلم طولانی ای نیست – کمتر از ۱۰۰ دقیقه است – اما لحظاتی وجود دارند که فیلم با وجود همه ی اکشن خود حالتی کشدار پیدا می کند.

Hercules-3موجب غافلگیری کسی نخواهد بود که جانسون با وجود اینکه در نقش شخصیت اصلی به ماهیچه هایش کش و قوس مناسبی می دهد، اما نقش آفرینی به یادماندنی ای برجا نمی گذارد. بیشتر همبازی هایش به جز دو نفر همگی به همان اندازه فراموش شدنی هستند. «یان مک شین» فوق العاده یکبار دیگر یک نقش کوچک را (در این فیلم یکی از اعضای گروه هرکولس) برعهده می گیرد و تصویری دیدنی از آن ارائه می دهد. «روفوس سوول» که نقش دوست صمیمی هرکولس، اتولیکوس را بازی می کند تصویری بسیار نزدیک به بازی «هریسن فورد» در نقش هان سولو (در فیلم های «جنگ ستارگان») به نمایش می گذارد. «جان هرت» یا «جوزف فینس» هیچ کدام شخصیت شرور تأثیر گذاری را ارائه نمی دهند با اینحال «پیتر مولان» که در نقش نوکری گیر افتاده است، کاملاً قابل تنفر است.

Hercules-5به نظر می رسد «هرکولس» به ذائقه ی پسران گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال که کاری برای آنها بهتر از این نیست که چیزهایی را که معمولاً در بازی های ویدئویی می بینند روی پرده ی بزرگ سینما تماشا کنند، خوش بیاید. من فیلم را به صورت دو بعدی دیده ام و نمی توانم نظری بدهم که ۳ بعدی آن بهتر است یا خیر، گرچه تصور چنین چیزی مشکل است. اگر جانسون امیدوار بود که این نقش فرصتی استثنایی و راه گشا برای او باشد، بایستی تلاش خود را از سر بگیرد. شاید فیلم در زدودن خصوصیات افسانه ای از شخصیت اصلی خود حالتی سرگرم کننده داشته باشد اما به جز این نکته نمی داند چه باید بکند و ۹۰ دقیقه دیگر در همین راستا ادامه می دهد و پیش می رود.

باکس آفیس 21 آبان : صدر نشینی فیلم «قهرمان بزرگ ۶» در باکس آفیس

فیلم انیمیشن «قهرمان بزرگ ۶» تولید دیزنی در هفته اول اکران در آمریکای شمالی با اختلاف کم «در میان ستارگان» تازه‌ ترین ساخته کریستوفر نولان را شکست داد و پرفروش‌ ترین فیلم شد.

بنابر گزارش سینما باکس به نقل از هنرآنلاین، انیمیشن «قهرمان بزرگ ۶» (Big Hero 6) از جمعه تا یکشنبه در ایالات متحده و کانادا ۵۶.۲ میلیون دلار به دست آورد. این در حالی است که درام فضایی «در میان ستارگان» (Interstellar) تا پایان روز یکشنبه ۴۷.۵ میلیون دلار فروخت.

فیلم جدید نولان از پنجشنبه غروب به طور محدود و از جمعه صبح به طور گسترده در آمریکای شمالی اکران شد.

برای چهارمین بار در تاریخ فروش فیلم‌ها در آمریکای شمالی، دو فیلم در هفته اول اکران بیش از ۵۰ میلیون دلار فروختند. در ژوئن ۲۰۱۳ فیلم انیمیشن «دانشگاه هیولاها» با ۸۲.۴ میلیون دلار کار خود را شروع کرد و همان هفته «جنگ جهانی زد» با ۶۶.۴ میلیون دلار شروع شد. «ماداگاسکار ۳: تحت تعقیب در اروپا» سال ۲۰۱۲ در همان هفته‌ای با ۶۰.۳ میلیون دلار افتتاح شد که «پرومتئوس» با حدود ۵۱ میلیون دلار کارش را شروع کرد. و در ۲۰۰۸، «تحت تعقیب» در هفته اول اکران ۵۱ میلیون دلار فروخت و همان هفته «وال-ای» با ۶۳ میلیون دلار افتتاح شد.

با وجود فروش موفق «قهرمان بزرگ ۶» و «در میان ستارگان» در هفته اول اکران، مجموع فروش فیلم‌ها در مقایسه با سال گذشته این هفته، حدود ۷ درصد کمتر بود. مجموع فروش فیلم‌ها از ابتدای سال ۲۰۱۴ تاکنون نیز در مقایسه با سال گذشته ۳.۸ درصد کمتر است. با این حال، استودیوها و تحلیل‌گران می‌گویند فصل تعطیلات پیش رو می‌تواند به فروش بلیت در ایالات متحده و کانادا کمک کند و باعث شد مجموع فروش فیلم‌ها تقریبا با رکورد ۱۰.۹ میلیارد دلاری که سال گذشته حاصل شد، یکی باشد.

Big_Hero_6_banner

«قهرمان بزرگ ۶» پرفروش‌ ترین فیلم این هفته شد

«قهرمان بزرگ ۶» که با هزینه‌ای حدود ۱۶۵ میلیون دلار ساخته شده، اقتباسی از یک کتاب مصور نه چندان معروف انتشارات مارول است. فیلم عمدتا توجه تماشاگران جوانتر و خانواده‌ ها را جلب. حدود ۵۸ درصد تماشاگران «قهرمان بزرگ ۶» در هفته اول اکران ۲۵ سال به پایین و ۷۰ درصد آن‌ها خانواده بودند.

منتقدان و تماشاگران از فیلم استقبال کرده‌اند. تماشاگران در وبسایت سینما اسکور به فیلم درجه A داده‌اند و در وبسایت راتن تومیتوز نیز ۹۱ درصد آرای منتقدان مثبت بوده است.

انیمیشن کامپیوتری «قهرمان بزرگ ۶» اولین فیلمی است که دیزنی پس از خرید شرکت مارول اینترتینمنت در سال ۲۰۰۹، از روی شخصیت‌های قصه‌ های مصور این شرکت ساخته است.

این فیلم که مضمونی ژاپنی دارد و اولین بار در افتتاحیه این دوره جشنواره توکیو روی پرده رفت، در شهر خیالی سن فرانسوکیو ساخته شده است و درباره پسری جوان به نام هیرو هامادا (با صدای رایان پاتر) است. او یک نابغه شیفته روبات است که وقتی برادر بزرگش تاداشی (دانیل هنی) در یک حادثه جان خود را از دست می‌دهد، از پا درمی‌آید.

بی‌ مکس (اسکات آدسیت) یک روبات بادی است که تاداشی پیش از مرگ روی آن کار می‌کرد. او طوری طراحی شده که مراقب آدم‌های مریض باشد و برای همین حضورش در کنار نوجوان افسرده باعث کمک به اوست. هیرو و بی‌مکس با کمک شش دوست راهی ماموریتی خطرناک می‌شوند تا سارق آخرین مخلوق هیرو را پیدا کنند: میکروروبات‌هایی که می‌توانند خود را به هر شکلی دربیاورند و از راه تله‌پاتی قابل کنترل هستند.

جیمی چانگ (بجای گوگو تاماگو)، دیمن وینز جونیر (واسابی)، جنسیس رودریگز (هانی لمون) و تی. جی. میلر (فرد) از دیگر صداپیشه‌های «قهرمان بزرگ ۶» هستند. این فیلم را دان هال (وینی پو) و کریس ویلیامز (بولت) کارگردانی کرده‌ اند.

دیزنی سال گذشته انیمیشن بسیار موفق «یخ زده» را روانه سینماها کرد که با بیش از ۱.۲ میلیارد فروش در دنیا پرفروش‌ترین فیلم انیمیشن تاریخ سینما شد.

در همین حال، فیلم تقریبا سه ساعته نولان بیشتر تماشاگران مسن‌تر را مجذوب خود کرد. ۷۵ درصد سینماروها ۲۵ سال به بالا بودند.

Interstellar-2014-Movie

«در میان ستارگان» با بازی متیو مکاناهی در یک هفته در دنیا ۱۳۷.۸ میلیون دلار به دست آورد

«در میان ستارگان» داستان چهار فضانورد را به تصویر می‌کشد که وقتی مشکلات اکولوژیکی زمین را در آستانه نابودی قرار می‌دهد، برای پیدا کردن یک سیاره قابل سکونت، با گذر از یک کرم‌ چاله به کهکشانی دیگر سفر می‌کنند.

متیو مکاناهی نقش یک مهندس و خلبان را بازی می‌کند. آن هاتاوی، جسیکا چستین، کیسی افلک، الن برستین، جان لیتگو، وس بنتلی، بیل اروین، مکنزی فوی، تافر گریس و مایکل کین دیگر بازیگران «در میان ستارگان» هستند. این فیلم تولید مشترک پارامونت پیکچرز و برادران وارنر است.

۱۳.۴ میلیون دلار از مجموع فروش هفته اول «در میان ستارگان» در آمریکای شمالی در سینماهای آیمکس حاصل شد. از سوی دیگر این فیلم در هفته اول اکران در سطح بین‌المللی حدود ۸۰ میلیون دلار دیگر فروخت و با حساب بازار آمریکای شمالی، مجموع فروش جهانی خود در هفته اول اکران را به ۱۳۲.۳ میلیون دلار رساند.

تماشاگران در سینمااسکور به فیلم جدید نولان درجه B+ داده‌اند و فیلم در راتن تومیتوز ۷۳ درصد آرای مثبت منتقدان را به دست آورده است.

خیلی‌ها «در میان ستارگان» را با درام فضایی سه‌بعدی «جاذبه» به کارگردانی آلفونسو کوارون مقایسه می‌کنند که اکتبر ۲۰۱۳ با رقم فوق‌العاده ۵۵.۶ میلیون دلار کار خود را شروع کرد و رکورددار فروش افتتاحیه یک فیلم اکران شده در ماه اکتبر است.

«دختر از دست رفته» به کارگردانی دیوید فینچر در ششمین هفته اکران با ۶.۱ میلیون دلار در رده سوم جدول فروش فیلم‌ها در آمریکای شمالی قرار گرفت. فیلم ترسناک «اویجا» و «خشم» با بازی برد پیت به ترتیب فیلم‌ های چهارم و پنجم شدند.

سایر فیلم‌های جدول ۱۰ فیلم پرفروش آخر هفته گذشته در آمریکا و کانادا که همگی از آثار اکران گرفته در چند هفته پیش هستند، به ترتیب عبارتند از «سنت وینسنت»، «خزنده شب»، «جان ویک»، «آلکساندر و روز نه چندان خوب و خیلی بد و افتضاح و وحشتناک» و «کتاب زندگی». 

The Theory of Everything trailer - video

«نظریه همه چیز» (به انگلیسی: The Theory of Everything)

در حوزه نمایش محدود، «نظریه همه چیز» (The Theory of Everything) به کارگردانی جیمز مارش در هفته اول اکران در پنج سینما ۲۰۷ هزار دلار فروخت. متوسط فروش فیلم در هر سینما ۴۱.۴۰۰ هزار دلار بود که پس از «هتل بزرگ بوداپست»، «مرد پرنده ای» و «بچگی» چهارمین فروش افتتاحیه برتر یک فیلم اکران محدود در سال ۲۰۱۴ است.

فیلم زندگی‌نامه‌ای «نظریه همه چیز» درباره استفن هاوکینگ، فیزیکدان نظری، کیهان‌‌شناس و نویسنده‌ بریتانیایی است و از آن به عنوان یکی از رقبای جدی فصل جوایز سینمایی یاد می‌شود.

ادی ردمین در این فیلم به نقش هاوکینگ ظاهر شده است که به اسکلروز جانبی آمیوتروفیک مبتلاست و توانایی انجام هیچ‌نوع فعالیت حرکتی نیست. «نظریه همه چیز» از روی کتاب جین هاوکینگ همسر سابق هاوکینگ با عنوان «سفر به بی‌نهایت: زندگی من با استفن» ساخته شده است. نقش او در فیلم را فلیسیتی جونز بازی می‌کند.