جدیدترین اخبار باکس آفیس-اخبار سینما هالیوود

جهت اطلاع از زمان پخش و میزان فروش فیلم های هالیوود و همچنین جدیدترین اخبار باکس آفیس و اخبار سینما هالیوود را با ما ببینید

جدیدترین اخبار باکس آفیس-اخبار سینما هالیوود

جهت اطلاع از زمان پخش و میزان فروش فیلم های هالیوود و همچنین جدیدترین اخبار باکس آفیس و اخبار سینما هالیوود را با ما ببینید

اکران Alien: Covenant و صدرنشینی نگهبانان کهکشان 2 در سینما هالیوود

مهم‌ترین تازه‌اکران گسترده‌ی این هفته «شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر» (King Arthur: The Legend of the Sword) است که ظاهرا قرار است به یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های باکس آفیس تابستان امسال تبدیل شود. این فیلم که با بودجه‌ی بسیار بالایی ساخته شده و قرار بود به آغازکننده‌ی مجموعه جدیدی برای کمپانی برادران وارنر تبدیل شود، بعد از تاخیرهای متعددش، تغییر عنوانش و نقدهای نه چندان خوبی که دریافت کرده، اکرانش را با ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در امریکای شمالی آغاز کرد، که به معنی فروش نهایی حدود ۴۰ میلیون دلاری آن در گیشه‌ی خانگی خواهد بود. تحلیلگران پیش‌بینی می‌کردند که فیلم کارش را با چیزی دور و اطرافِ ۲۳ تا ۲۵ میلیون دلار شروع کند و حتی این پیش‌بینی‌ها هم با توجه به پول هنگفتی که خرج فیلم شده، هشداردهنده بودند. فعلا تمام نظرها به سمت عملکرد بین‌المللی فیلم برای بازگرداندنِ سرمایه‌اش جلب شده‌اند، اما با توجه به ۲۹ میلیون دلاری که این فیلم از اکران در ۵۱ بازار کسب کرده است و با توجه به افتتاحیه‌ی جهانی فیلم که به زور از ۴۴ میلیون دلار فراتر می‌رود، به نظر می‌رسد انقلاب شاه آرتور هنوز شروع نشده، سرکوب شده است. خلاصه «افسانه‌ی شمشیر» یکی دیگر از فیلم‌های فانتزی اخیرِ برادران وارنر است که آن‌طور که انتظار می‌رفت مورد استقبال قرار نگرفته است. از «گرین لنترن» (۲۱۶ میلیون از بودجه‌ی ۲۰۰ میلیونی) و «جک غول‌کش» (۱۹۷ میلیون از بودجه‌ی ۱۹۵ میلیونی) گرفته تا «پن» (۱۲۸ میلیون از بودجه‌ی ۱۵۰ میلیونی) و «افسانه‌ی تارزان» (۳۵۶ میلیون در دنیا از بودجه‌ی ۱۸۰ میلیونی).

در مقایسه باید به «بتمن آغاز می‌کند» (Batman Begins) اشاره کرد که در خیلی از جهات وضعیتی شبیه به «افسانه‌ی شمشیر» داشت. آن فیلم هم داستان ریشه‌ای کاراکتری بود که مخاطبان قبلا اسمش را شنیده بودند، اما علاقه‌ی زیادی به دیدن او در قالب یک داستان ریشه‌ای دیگر بر پرده‌ی سینما نداشتند. چنین چیزی را می‌توان درباره‌ی سوپرمن هم گفت، اما از آنجایی که «مرد پولادین» (Man of Steel) اکرانش را با ۱۲۸ میلیون دلار آغاز کرد و ۶۶۸ میلیون دلار در دنیا فروخت، پس می‌توان گفت مردم واقعا دنبال یک فیلم سوپرمنی بودند. مثال بهتر فیلم‌های «شرلوک هولمز» خودِ گای ریچی هستند که هر دو با بودجه‌هایی کمتر از ۱۲۵ میلیون دلار، ۵۰۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروختند. قابل‌ذکر است که آن فیلم‌ها نه تنها داستان ریشه‌ای شرلوک هولمز نبودند، بلکه از ستاره‌ای مثل رابرت داونی جونیور بهره می‌بردند. اگر سه هفته‌ی دیگر «واندر وومن» (Wonder Woman) افتتاحیه‌ی خوبی داشته باشد و احتمالا همین‌طور هم خواهد بود، فقط به خاطر این است که مردم دوست داشته‌اند فیلمی درباره‌ی واندر وومن ببینند و کاری به ساختار داستانی‌اش هم نداشته‌اند.

کینگ آرتور

روی هم رفته به نظر می‌رسد یکی از دلایل عدم استقبال از «افسانه‌ی شمشیر» این است که اکثر مردم بارها داستان شاه آرتور را شنیده‌اند و با وجود تمام تغییر و تحول‌های فرمی که گای ریچی در آن ایجاد کرده، علاقه‌ای به آن نداشته‌اند. شاید اگر با فیلمی طرفیم بودیم که به بعد از رسیدن آرتور به پادشاهی و در دورانی که همه‌ی شوالیه‌های میزگرد تشکیل شده بودند اتفاق می‌افتاد، ماجرا فرق می‌کرد. هم‌اکنون معلوم نیست خرج ساخت «شاه آرتور» با تمام فیلمبرداری‌های دوباره‌ی فراوانش چقدر در آمده است، اما می‌دانیم که در گزارش‌های اولیه رقم ۱۷۵ میلیون دلار اعلام شده بود که رقم بسیار زیادی برای آی‌پی مثل این محسوب می‌شود که سابقه‌ی درخشانی هم در باکس آفیس نداشته است. «اولین شوالیه» (First Knight) با کسب ۳۷ میلیون دلار در خانه و ۱۲۷ میلیون دلار در دنیا از بودجه‌ی ۷۵ میلیونی‌اش، به ناامیدی بزرگی در تابستان ۱۹۹۵ تبدیل شد. انیمیشن «جستجو برای کملوت» (Quest For Camelot) با کسب ۲۲ میلیون دلار از بودجه‌ی ۴۰ میلیونی‌اش شکست سختی خورد. «شاه آرتور» به کارگردانی آنتوان فوکوآ در سال ۲۰۰۴ با کسب ۲۰۳ میلیون دلار در دنیا از بودجه‌ای ۱۲۰ میلیونی موفق ظاهر نشد. تنها فیلم شاه آرتوری موفق به سال ۱۹۸۱ و انیمیشن «اکس‌کالیبور» (Excalibur) برمی‌گردد که با بودجه‌ی ۱۱ میلیونی‌اش، ۳۴ میلیون دلار در خانه فروخت.

از دیگر دلایل شکست «افسانه‌‌ی شمشیر» می‌توان به عدم داشتن قدرت ستاره‌ای (طرفداران چارلی هانوم باید بدانند که او ستاره‌ی سینمایی نیست) و نقدهای قوی اشاره کرد. این در حالی است که این فیلم در دنیایی عرضه شده که اکشن‌های قرون وسطایی فانتزی به لطف سریال‌های خوش‌ساختی مثل «بازی تاج و تخت» و «وایکینگ‌ها» در تلویزیون  به وفور یافت می‌شوند، پس «افسانه‌ی شمشیر» هیچ ویژگی منحصربه‌فردی نداشت. فقط به خاطر اینکه یک زمانی مردم به سفر آغازینِ بتمن اهمیت دادند، به این معنی نیست که فیلمِ داستان ریشه‌ای هر کاراکتری که کمی معروف است باید ساخته شود. احتمالا «افسانه‌ی شمشیر» قرار نیست با چندین و چند دنباله‌ی مختلف ادامه پیدا کند. اگر برادران وارنر به جای برنامه‌ریزی دنباله‌ها، تمرکزش را روی عرضه‌ی یک فیلم خوب می‌گذاشت و بعد از جلب نظر مردم به دنباله‌ها فکر می‌کرد، مطمئنا نتیجه خیلی بهتری می‌گرفت.

دومین تازه‌اکران مهم هفته «ربوده‌شدگان» (Snatched)، کمدی امی شومر و گلدی هان است که در آخرهفته‌ی روز مادر اکرانش را امیدوارکننده آغاز کرد. این فیلم که با ۴۲ میلیون دلار بودجه تهیه شده و اکثرا نقدهای متوسط و رو به ضعیفی دریافت کرده، کارش را با رقم قابل‌قبول ۱۷ و نیم میلیون دلار کلید زد. این افتتاحیه تقریبا نصف ۳۰ میلیون دلاری است که «درب‌و‌داغان» (Trainwrech)، کمدی قبلی امی شومر در آخرهفته‌اش افتتاحیه‌اش به دست آورده بود. اما از قبل هم انتظار می‌رفت که «ربوده‌شدگان»‌ به عنوان یک پروژه‌ی جمع‌و‌جورتر توانایی تکرار چنین رقم بزرگی را ندارد. «درب‌و‌داغان» فیلمی به کارگردانی جاد آپاتوی مشهور بود که از سروصدایی که امی شومر به عنوان کمدین زن جدید دورانش به راه انداخته بود بهره می‌برد و یونیورسال هم با آن فیلم به عنوان یک رویداد سینمایی تمام‌عیار رفتار کرد. اما «ربوده‌شدگان» با چنین رفتاری از سوی فاکس روبه‌رو نشده است. البته منظورم شکایت کردن نیست. بالاخره می‌توان درک کرد که در حال حاضر اولویت فاکس Alien: Covenant «بیگانه: کاوننت» است و بس. این در حالی است که اکثر سروصدای رسانه‌ای پیرامون «ربوده‌شدگان» مربوط به بازگشت گلدی هان به سینما از زمان The Banger Sisters در سال ۲۰۰۲ می‌چرخید و البته داستان فیلم هم که درباره‌ی ربوده شدنِ مادر و دختری در آمریکای جنوبی است، چندان جدید هم نیست که به هیجان مردم کمک کند. خبر خوب برای «ربوده‌شدگان» این است که سابقه نشان می‌دهد که فیلم‌های زن‌محور یا فیلم‌هایی با هدف جذب مخاطبان زن، در هفته‌ی دوم تابستان معمولا اکران‌های پرباری دارند. بنابراین می‌توان براساس افتتاحیه‌ی ۱۷ و نیم میلیونی این فیلم، درآمد خانگی نهایی ۴۸ تا ۶۱ میلیونی‌اش را پیش‌بینی کرد.

guardians of the galaxy vol 2

در زمینه‌ی اکران‌های محدود فیلم Lowriders را داریم که در ۲۹۵ سینما روی پرده رفت. این ملودرام خانوادگی رقم خیلی خوب ۲ میلیون و ۴۱۳ هزار دلار را به عنوان افتتاحیه کسب کرد و به این ترتیب بعد از «تردرستی» (Sleight) که یکی دیگر از اکران‌های استودیوی بلام‌هواس تیلت (BH Tilt) است، به بُرد دیگری برای این استودیو بدل شد. دومین اکران محدود هفته هم «دیوار» (The Wall)، محصول آمازون است که کارش را در ۵۴۱ سالن سینما آغاز کرد. این فیلم که توسط داگ لایمن ساخته شده، نقدهای نسبتا خوبی دریافت کرده و به دو سرباز آمریکایی (آرون تیلور-جانسون و جان سینا) می‌پردازد که توسط تک‌تیراندازی مورد هدف قرار می‌گیرند. «دیوار» ۸۹۱ هزار و ۵۹۰ دلار فروخت. ناگفته نماند که محصولات سینمایی آمازون معمولا به‌طور تشریفاتی در سینماها اکران می‌شوند. چون سرنوشت اصلی آنها قرار گرفتن روی سرویس آمازون پرایم است. آخرین اکران محدود این آخرهفته هم «پاریس می‌تونه صبر کنه» (Paris Can Wait) است. این کمدی رومانتیک که داستانش حول و حوش آشپزی و غذاهای رنگارنگ می‌چرخد توسط سونی پیکچرز کلاسیکس در چهار سینما اکران شد و ۱۰۱ هزار و ۸۲۵ دلار به دست آورد. رقم فوق‌العاده‌ای که با توجه به نقدهای نسبتا مثبت فیلم به این معنی است که سالن‌های فیلم در هفته‌های پیش‌رو افزایش پیدا خواهند کرد.

معرفی فیلم‌های تازه‌اکرا‌ن‌ شده‌ی در هالیوود

شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر

شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر

King Arthur: The Legend of the Sword

داستان آشنای پسری که حق پادشاهی‌اش را از او سلب می‌کنند. آرتور کودکی‌اش را در تقلا و سگ‌دو زدن برای زنده ماندن در کوچه‌پس‌کوچه‌ها سپری می‌کند و در نهایت وقتی شمشیر را از درون سنگ بیرون می‌کشد، مجبور است میراث واقعی‌اش را قبول کرده و برای به دست آوردن آن به جنگ برود و در این میان یک سری نبردهای قرون وسطایی با شمشیرهای جادویی را برای ما فراهم کند. گای ریچی که قبلا چشم‌انداز تیره و تاریک و خشونت‌بارش را به آی‌پی مشهوری مثل «شرلوک هولمز» آورده بود، حالا با این فیلم قصد داشته تا دیوانگی تیره و تاریک و تند و سریعش را با افسانه‌ی «شاه آرتور» ترکیب کند. نتیجه فیلمی است که یک لحظه با تعقیب و گریزها و شمشیربازی‌های صدم‌ثانیه‌ای در کوچه‌پس‌کوچه‌ها آدم را یاد نسخه‌ی قرون وسطایی سری «بورن» می‌اندازد و لحظه‌ای بعد با ظاهر شدن چندتا فیل غول‌پیکر در حد «ارباب حلقه‌ها» فانتزی می‌شود و لحظه‌ای بعد با دادن قدرت‌های فرابشری به شاه آرتور، ناخنکی هم به فیلم‌های ابرقهرمانی می‌زند.

جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که سه ستاره به فیلم داده می‌نویسد: «اینکه آرتور از لحاظ تاریخی واقعیت دارد یا نه، مثل دیگر آثار ادبی، تلویزیونی و سینمایی که به این افسانه پرداخته‌اند، برای ریچی هم اهمیت ندارد. این فیلمساز با "افسانه‌ی شمشیر" چیزی را اقتباس یا بازسازی نمی‌کند. بلکه این فیلم داستان ریشه‌ای آرتور از نگاه ریچی است و هرچه نباشد، هیجان‌انگیز و درگیرکننده است... فرم فیلمسازی ریچی در همه‌جای فیلم مشهود است. بخش‌های توضیحی تا آنجا که امکان داشته برای در حرکت نگه داشتن داستان حذف شده‌اند. ضرب‌آهنگ نفسگیر است و حتی وقتی که اتفاق زیادی نمی‌افتد، ریچی از تمام ترفندهایی که بلد است استفاده می‌کند تا حس بی‌قراری تماشاگران را حفظ کند». ریچارد روپر از شیکاگو سان‌تایمز که فیلم را کم و بیش دوست داشته می‌نویسد: «"شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر" در بهترین لحظاتش تند و هوشمندانه و هیجان‌آور است و در ضعیف‌ترین صحنه‌هایش، با هیولاهای مسخره و لحظاتی که به‌طرز ناخواسته‌ای خنده‌دار هستند، همچون یک بی‌مووی پرهیاهو می‌نماید». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۱ است.

 ربوده‌شدگان

ربوده‌شدگان

Snatched

جاناتان لوین، نویسنده و کارگردانی است که در دهه‌ی گذشته شهرت قابل‌توجه‌ای به عنوان تهیه‌کننده‌ی کمدی‌های استودیویی که نظر عموم مردم را جلب می‌کردند به دست آورد. فیلم‌هایی نظیر «۵۰/۵۰» (50/50) و کمدی رومانتیک زامبی‌محور «بدن‌های گرم» (Warm Bodies) به او اجازه دادند تا استعدادهای فیلمسازی‌اش را در پشت دوربین به نمایش بگذارد. تا اینکه در نهایت با ساخت فیلم کریسمسی «شب قبل» (The Night Before) در سال ۲۰۱۵، بزرگ‌ترین فیلم بلندش را ساخت. این در حالی است که اِمی شومر هم خودش را با سریال «درون امی شومر» (Inside Amy Schumer) به عنوان استندآپ کمدین، بازیگر، نویسنده‌ و تهیه‌کننده‌ای ثابت کرده است که باید جدی گرفته شود و قبلا با فیلم «درب‌و‌داغان» (Trainwreck) هم خوش درخشید. حالا شومر و لوین با هم در «ربوده‌شدگان» که یک ماجراجویی مادری-دختری هست همکاری کرده‌اند. داستان درباره‌ی دختر رویاپردازی به اسم امیلی میدلتون (امی شومر) است که نامزد غیررسمی‌اش او را در آستانه‌ی تعطیلاتِ مورد انتظارش قال می‌گذارد و در نتیجه او مادر بسیار بااحتیاطش لیندا (گلدی هان) را متقاعد می‌کند تا با او در این تعطیلات همراه شود و این آغازی است بر جنگ و جدل‌های این مادر و دختر برای کنار گذاشتن تفاوت‌هایشان و بیرون آمدن از جنگلی که در آن گم ‌شده‌اند.

جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که سه ستاره به فیلم داده در یادداشتش می‌آورد: «"ربوده‌شده" از یک نظر کمی شبیه به روتین استندآپ کمدی‌های امی شومر است: بعضی‌وقت‌ها تند و تیز و قالبا خنده‌دار که هر از گاهی با شوخی‌هایی که تخت از آب در می‌آیند ضربه‌ی منفی می‌خورند. برخلاف "درب‌و‌داغان" که شامل فیلمنامه‌ی قوی و فرصتی برای شومر جهت نمایش قابلیت‌های بازیگری‌اش بود، "ربوده‌شدگان" بیشتر یک اکشن/کمدی سرراست (با تاکیید روی دومی) است که بیشتر از خلق شخصیت‌های قابل‌باور و پرداخت‌شده، به خنداندن تماشاگران علاقه دارد». منتقد سن فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «نکته‌ی عالی شومر در اینجا این است که او حاضر است تهوع‌آور باشد، اما تهوع‌آوری از نوع انسانی‌اش. او چیزی خارج از چارچوب زندگی معمول را نشان نمی‌دهد. فقط بخش‌هایی از رندگی واقعی را به نمایش می‌گذارد که انتظار دیدنشان را، مخصوصا از یک زن ندارید. پس حتی وقتی او بامزه و شوکه‌کننده ظاهر می‌شود، تجربه‌ای که ارائه می‌کند مفید یا آموزنده احساس می‌شود. صداقت و حقیقت چیزی است که دیدنشان حتی به مقدار کم هم همیشه پسندیده است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۶ است.

 آگهی دیوار  - پایان نامه مدیریت - دیزل ژنراتور - کناف کیست

به زودی سریال The Witcher در نت فلیکس به نمایش داده خواهد شد !

کارگردان سریال The Witcher نت فلیکس از منابع الهام خود برای شخصیت پردازی گرالت در سریال می‌گوید.

هنگامی که هفته گذشته اعلام شد نت فلیکس قصد دارد یک سریال جدید براساس سری The Witcher بسازد، موجب غافلگیری مردم و به خصوص طرفداران این سری شد.

در صورتی که اخبار بازی The Witcher را دنبال کرده باشید، می‌دانید که این سری بازی استودیو CD Projekt Red براساس مجموعه رمان آندری ساپکوسکی ساخته شده است. اما نکته غافلگیرکننده دیگر در مورد سریال این است که قرار است داستان آن بیشتر بر مبنای رمان‌ها باشد تا بازی‌های سری که از محبوبیت جهانی بیشتری برخوردار هستند. البته این خبر به معنای عدم حضور گرالتِ سی‌دی پراجکت رد در سریال نیست.

در مصاحبه اخیر توماس باگینسکی، کارگردان سریال The Witcher، با وب‌سایت Inn Poland، وی از علاقه خود به نسخه CD Projekt Red گرالت سخن گفت. این کارگردان اظهار داشت در حالی که ممکن است بسیاری فقط با نسخه بازی گرالت آشنایی داشته باشند، رمان‌ها شرح متفاوتی از این شخصیت دارند. در نتیجه، شباهت‌های آشکاری میان نسخه CD Projekt Red و رمان گرالت در سریال وجود خواهد داشت؛ اما باگینسکی قصد دارد مسیر خود را برای این سریال دنبال کند. با توجه به اینکه آزادی فراوانی برای دنبال کردن ایده‌های خلاقانه پیرامون این مجموعه وجود دارد، مسلما رویکرد باگینسکی نسبت به سری ویچر جالب توجه خواهد بود.

نت‌فلیکس در حال همکاری با توماس باگینسکی به عنوان کارگردان و شان دنیل به عنوان مدیر اجرایی است و این سریال توسط کمپانی لهستانی Platige Image تولید خواهد شد. هنوز تاریخ پخش سریال و فهرست بازیگران مشخص نشده؛ اما به نظر می‌رسد که روند توسعه آن با سرعت در حال انجام است.

آیا فیلم King Arthur: Legend of the Sword توانسته به فروش بالایی برسد ؟

صحنه‌ای در فیلم King Arthur: Legend of the Sword (شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر) وجود دارد که آرتور (چارلی هانام) به فرمان شاه غاصب وورتیگرن (جودلا) که عموی او هم است، به سمت محل اعدام در ملا عام برده می‌شود. این دقیقا اتفاقی بود که در اولین آخرهفته‌ی اکران این فیلم برای آن افتاد. «شاه آرتور» لقب اولین شکستِ بزرگ سال ۲۰۱۷ را به دست آورد. فیلم با کسب فقط ۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار از ۳ هزار سالن سینمایی که در آنها روی پرده رفته بود و کسب ۲۹ میلیون دلار از کشورهای خارجی و دستیابی به مجموع جهانی ۴۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار، با بی‌رحمی تمام اعدام شد. جدیدترین ساخته‌ی گای ریچی که اتفاقا یکی از مورد انتظارترین فیلم‌های تابستان ۲۰۱۷ بود، نه تنها کارش را با کمتر از ۲۵ میلیون دلاری که تحلیلگران پیش‌بینی کرده بودند آغاز کرد، بلکه امتیاز ۲۷ درصدی آن روی سایت راتن تومیتوز نشان می‌دهد که منتقدان هم چندان آن را تحویل نگرفته‌اند و در شکست فیلم در گیشه بدون نقش نبوده‌اند. بله، در کنار تمام فیلم‌هایی که در گیشه رکوردشکنی می‌کنند، همیشه فیلم‌های متعددی هم هستند که ناامیدکننده ظاهر می‌شود. پس در نگاه اول شکست «شاه آرتور» نباید این همه بحث و جدل به راه بیاندازد، اما اگر در طی هفته‌ی گذشته سری به مطبوعات آنلاین سینمایی زده باشید، حتما چشمتان به تیترهای زیادی که شوک و شگفتی خودشان از این شکست را اعلام می‌کردند خورده است. در حالی که قبل از اکران فیلم کمتر کسی فکر می‌کرد که چنین اتفاقی بیافتد. خب، برادران وارنر هم دقیقا بدجوری از آمار فروش فیلمشان رودست خورد. چون آنها هم مثل ما انتظار چنین نتیجه‌ای را نداشتند. اما چرا؟

خب، در اواخر ماه آوریل بود که این استودیو یک سری اکران‌های زودهنگام یا پیش‌نمایش ترتیب داد و در یک روز جمعه حدود ۳۰ هزار نفر را به ۲۰۰ سینمای ام‌.سی.ای دعوت کرد. اگرچه ای.ام.سی در ابتدا ۱۵۰ سینما برای این رویداد در نظر گرفته بود، اما تعداد کسانی که به دعوت‌ها جواب داده بودند آن‌قدر زیاد بود که ای.ام.سی ۵۰ سالن دیگر هم اضافه کرد. طرفدارانی که در این مراسم حضور داشتند، علاوه‌بر تماشای فیلم، نسخه‌های محدود کلاه‌ بیسبال و پوستر هم دریافت کردند و به این ترتیب به نظر می‌رسید سروصدای تبلیغاتی در کوچه و خیابان و بین مردم برای «شاه آرتور» مثبت است. اما وقتی اکران گسترده‌ی فیلم آغاز شد، برخلاف کمپین تبلیغاتی بزرگِ برادران وارنر، خبری از عموم مردم برای تماشای آن نبود. بنابراین به نظر می‌رسد مسئولان بازایابی و سران استودیو هم‌اکنون دور هم نشسته‌اند و با علامت تعجبی بر بالای سرشان به دنبال توضیحی برای این سوتی بزرگ می‌گردند. که کجای کارشان را درست انجام نداده‌اند. مسئله این است که شاید در نگاه اول «شاه آرتور» با وجود یک کارگردان کاربلد و تریلرهایی که یکی از یکی پرهیاهوتر و خشمگین‌تر و انفجاری‌تر بودند، به نظر تمام ویژگی‌های لازم برای موفقیت را داشت، اما تحلیلگران این‌طور فکر نمی‌کنند. اتفاقا آنها فکر می‌کنند «شاه آرتور» تعداد زیادی از لازمه‌های یک بلاک‌باستر را رعایت نکرده است و شکستش غیرقابل‌اجتناب بوده است. مثلا چی؟

king arthur legend of sword

مشکل اول زمان اکران فیلم است که بارها توسط برادران وارنر عقب افتاد. در واقع فیلم در ابتدا قرار بود در بیست و دوم جولای ۲۰۱۵ عرضه شود، اما وارنر آن را به بیست و چهارم مارس ۲۰۱۷ تغییر داد و در همین حین اسم فیلم را از «شوالیه‌های میزگرد: شاه آرتور» به «شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر» عوض کرد. و دوباره زمان نمایش فیلم را از مارس ۲۰۱۷ به ۱۲ می ۲۰۱۷ تغییر داد. فیلم‌های بلاک‌باستری که از کمپین تبلیغاتی برنامه‌ریزی‌شده‌ای بهره می‌برند باید تاریخ اکران مشخصی داشته باشند. پس زمان نامعلوم نمایش فیلم بدون عواقب منفی نبود. اما مشکل اصلی تغییر زمان اکران وقتی است که آن را به تاریخ غیرمناسبی منتقل می‌کنید. وارنر «شاه آرتور» را یک هفته بعد از اکران «نگهبانان کهکشان: جلد ۲»، مورد انتظارترین فیلم ابرقهرمانی سال عرضه کرد. فیلمی که اکرانش را با رقم شگفت‌آور ۱۴۵ میلیون دلار در آمریکای شمالی شروع کرده بود. «نگهبانان کهکشان ۲» در هفته‌ی دوم هم با کسب ۶۶ میلیون دلار به راحتی در صدر جدول باقی ماند. موفقیت «نگهبانان ۲» به معنی پیروزی او در نبرد با «شاه آرتور» نبود. «شاه آرتور» اصلا رقیبی برای «نگهبانان ۲» محسوب نمی‌شد. پس وارنر تا آنجا که می‌توانست باید از «نگهبانان ۲» فاصله می‌گرفت. مثلا انتقال زمان اکران فیلم به ماه آگوست که معمولا از لحاظ بلاک‌باسترهای تابستانی خلوت‌تر است، شاید بیشتر به نفع «شاه آرتور» تمام می‌شد. هرچند نباید فراموش کنیم که اکران «مردی از آنکل» (The Man fron U.N.C.L.E)، فیلم قبلی گای ریچی در آگوست چندان به کمکش نیامد.

ولی یکی از مهم‌ترین دلایلی که تحلیلگران خیلی در شکستِ «شاه آرتور» دخیل می‌دانند، مسئله‌ی قدرت ستاره‌ای است. فیلم‌هایی با چنین ابعاد عظیم‌جثه‌ای به ستاره‌های واقعی سینما نیاز دارند. هالیوود سال‌هاست به هر دلیلی سعی می‌کند تا به جای نام‌های مشهور، مردان سفیدپوستِ جوان را که فقط شبیه نام‌های مشهور هستند، در ویترین فیلم‌هایش قرار دهد و وقتی که آنها تبدیل به تام کروز بعدی نمی‌شوند، تعجب می‌کنند که چرا نشد! اینکه هالیوود به دنبال هیو جکمن یا کریس همسورث بعدی سینما می‌گردد خوب است، اما اصول بلاک‌باسترسازی می‌گوید، جای پیدا کردن ستاره‌ها در بلاک‌باسترها نیست. وقتی با چنین بودجه‌های کله‌گنده‌ای سروکار داریم، فیلم باید تا حد ممکن با اطمینان کامل روی پرده برود و ستاره‌ها بخش بزرگی از این اطمینان را فراهم می‌کنند. آی‌پی و کانسپت شاید بیشتر از هرچیزی اهمیت داشته باشند، اما فیلم باید حداقل یک ستاره‌ی شناخته‌شده داشته باشد که عموم مردم را برای آن کانسپت هیجان‌زده کند.

بهترین نمونه‌اش «شرلوک هولمز»های خود ریچی هستند. هر دو فیلم مجموعا حدود یک میلیارد دلار در دنیا فروختند. البته که «شرلوک‌ هولمز»ها از عنصر مهمی به اسم رابرت داونی جونیور بهره می‌بردند. کسی که بعد از بلاک‌باستر غول‌پیکری به نام «مرد آهنی» که دنیای سینمایی مارول را به راه انداخت، در اوج شهرت به سر می‌برد. در مقایسه چارلی هانام که بیشتر به خاطر بازی در نقش اصلی «پسران آنارشی» (Sons of Anarchy)، سریال کالتِ شبکه‌ی اف‌.ایکس شناخته می‌شود، قدرت سینمایی ندارد. بزرگ‌ترین فیلم هانام در باکس آفیس «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» (Pacific Rim) است، اما می‌توان گفت موفقیت آن فیلم به جای هانام، به خاطر گیرمو دل‌تورو و جذابیت تماشای دعوای روبات‌های غول‌پیکر با هیولاهای کایجو بوده است. هنرنمایی هانام با اینکه این اواخر به خاطر بازی در فیلم تحسین‌شده‌ی «شهر گم‌شده‌ی زی» (The Lost City of Z) مورد توجه قرار گرفته، اما او حداقل فعلا ستاره‌ای با قدرت جذب تماشاگران به سینماها نیست.

king arthur legend of sword

دلیل بعدی کارشناسان این است که اصلا چنین فیلمی نباید ساخته می‌شد. یعنی چه؟ یعنی «شاه آرتور» فیلمی نیست که سینماروها دوست داشته باشند آن را تماشا کنند. هالیوود به عدم خلاقیت و تکرار فرمول‌های قدیمی مشهور است و «شاه آرتور» هم نمونه‌‌ای از یک فرمول قدیمی برای مجموعه‌سازی است. زمانی همین برادران وارنر با همکاری کریستوفر نولان «بتمن آغاز می‌کند» را ساخت. فیلمی که از زاویه‌ و چشم‌انداز جدیدی داستان ریشه‌ای تکراری بروس وین را روایت می‌کند. آن فیلم بدجوری گرفت و دو دنباله‌ی بعدی‌اش به دوتا از پرفروش‌ترین و پرطرفدارترین بلاک‌باسترهای قرن بیست و یکم تبدیل شدند. اما این‌جور مواقع هالیوود را جو می‌گیرد. اینکه مردم برای دیدن «آغاز می‌کند» به سینماها هجوم آوردند به این معنی نیست که حالا می‌توانیم هر کاراکتری که کمی مشهور است را برداریم و داستان ریشه‌ای‌اش را برای آغاز یک مجموعه جدید تکرار کنیم. آن هم نه یک بار بلکه چند بار. برادران وارنر همین چند وقت پیش با «پن» و «افسانه‌ی تارزان» سر همین موضوع شکست خورد. اما نه تنها درس نگرفت، بلکه آن را دوباره با «شاه آرتور» تکرار کرد. این فقط مشکل برادران وارنر نیست. بلکه یونیورسال هم هفت سال پیش ۲۰۰ میلیون دلار خرج ساخت داستان ریشه‌ای «رابین هود» کرد. والت دیزنی هم چنین اشتباهی را با «جان کارتر» (John Carter) و «رنجر تنها» (The Lone Ranger) انجام داد و هر دو پول‌های زیادی را از دست دادند. همان‌طور که موفقیت غیرمنتظره‌ی «بتمن» تیم برتون به این معنا نبود که مردم اقتباس‌های بیشتری از قهرمانان فرهنگ عامه‌ی دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ می‌خواهند، موفقیت «آغاز می‌کند» کریس نولان هم به این معنی نیست که باید فیلمِ داستانِ ریشه‌ای هر کاراکتر فرهنگ‌عامه که گیر آوردیم را درست کنیم.

مشکل بعدی این فیلم‌ها این است که مشکل همیشگی فیلم‌هایی را که به داستان ریشه‌ای می‌پردازند، مرتکب می‌شوند. مثلا ما داستان به قدرت رسیدن پیتر پن، چهار شگفت‌انگیز یا همین شاه آرتور را می‌دانیم. پس بهتر است فیلمی ساخته شود که به مرحله‌ی بعدی داستان زندگی آنها بپردازد. چون ما نمی‌خواهیم بخش بیشتر فیلم را مشغول تماشای حرکت چهار شگفت‌انگیز به سوی فضا و قرار گرفتن در برابر تشعشعات و بعد کنار آمدن با قدرت‌های عجیبشان باشیم، بلکه می‌خواهیم بخش بیشتر فیلم به اصل مطلب و به مبارزه‌های آنها اختصاص داشته باشد. فیلم‌هایی مثل «بتمن آغاز می‌کند»، «کازینو رویال»، «استار ترک» و «مرد عنکبوتی» با اینکه داستان ریشه‌ای کاراکترهایشان را روایت می‌کنند، اما همزمان چیزهای جدیدی هم تحویل‌مان می‌دهند و بخش زیادی از زمانشان به قهرمان‌بازی‌های معروف کاراکترهایشان اختصاص دارد. اگر «شرلوک‌ هولمز»های گای ریچی فوق‌العاده فروختند یا «افسانه‌ی تارزان» بهتر از چیزی که انتظار می‌رفت فروخت، به خاطر این بود که داستان ریشه‌ای نبودند و چه خوب و چه بد، داستان جدیدی برای گفتن درباره‌ی کاراکترهای مشهورشان داشتند و تماشاگران را  از همان ابتدا در وسط معرکه رها می‌کردند و خبری از مقدمه‌چینی‌های قابل‌پیش‌بینی نبود.

king arthur legend of sword

مسئله‌ی بعدی به خرج بالای ساخت فیلم مربوط می‌شود. برخلاف اکثر فیلم‌های گای ریچی که معمولا کم‌خرج هستند («مردی از آنکل» ۷۵ میلیون خرج برداشت. در حالی که «شرلوک هولمز»ها به ترتیب با ۹۰ و ۱۲۰ میلیون دلار ساخته شدند)، بنابراین در ابتدا می‌شد بودجه‌ی ۱۰۲ میلیونی «شاه آرتور» را که روی IMDb ثبت شده بود، باور کرد اما همه می‌دانیم که «شاه آرتور» شامل جلسات فیلمبرداری‌های دوباره زیادی شد. اگر فیلمبرداری‌های دوباره و بالا رفتن خرج ساخت به نفع کیفیت فیلم تمام شوند مشکلی نیست. کار کردن با هدف «ساختن بهترین فیلم ممکن» قابل‌تحسین است، اما به شرطی که با فیلمبرداری‌های دوباره یک فیلم متوسط را به یک فیلم درجه‌یک تبدیل کنیم. نه اینکه فیلم متوسط همان فیلم متوسط باقی بماند.

فیلم برداری فیلم Assassin’s Creed شرکت یوبی سافت به پایان رسید

عزیزیا ایمار رئیس بخش محتویات Assassin’s Creed در شرکت یوبی سافت شناخته می شوند، ایشان در سایت توئیتر خود اعلام کرده اند که ضبط فیلم سینمایی Assassin’s Creed به پایان رسیده است.

بنابر گزارش سینما باکس به نقل از گیمفا، از کارهای پس از فیلم برداری می توان به ویرایش، افزودن جلوه های ویژه، ضبط مجدد صدا در صورتی که دوباره لازم شود و حتی در صورت بروز مشکل، برخی صحنه های باید مجددا فیلم برداری شوند. اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم، این روزها فیلم برداری سر صحنه شاید کوچکترین بخش از ساخت یک فیلم سینمایی باشد زیرا بخش عظیمی از پروژه های جدید را جلوه های ویژه و CGI تشکیل می دهند.

بازیگر نقش اول فیلم سینمایی Assassin’s Creed آقای مایکل فسبندر هستند که در نقش یک آدم کش (Assassin) به نام آگیلار حضور دارد و جد حاضر او در زمان حال نیز کالوم لینچ است. وقایع داستانی فیلم نامبرده در قرن پانزدهم و کشور اسپانیا جریان دارد. کالوم لینچ با استفاده از دستگاه انیموس (Animus) سعی دارد که مهارت های آگیلار را فرا گیرد تا بر علیه سازمان تمپلارها مبارزه کند.

این فیلم در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۶ (مصادف با ۱ دی) اکران خواهد شد پس با این حساب تهیه کنندگان وقت بسیار زیادی تا انجام کارهای بعد از ضبط دارند.

http://weidemann.in